حجت الاسلام عالی گفت: هر کس بتواند در این شبها یک قدم به معصوم نزدیک شود توانسته شب قدر را درک کند. قرب ما به خدا تابع قرب ما به معصوم است و درک شب قدر به این معنی است.
مروری بر سوره قدر و بررسی محتوای این سوره نشان میدهد که نزول ملائکه و روح به اعتراف همه مفسیرین بر وجود مبارک ولی الله اعظم خواهد بود. از این جهت درک مقام ائمه معصومین در حد فهم خود و تلاش برای نزدیک شدن به این ذوات مقدسه درک شب قدر را به همراه خواهد داشت. برای بررسی آیات سوره قدر و عظمت این شب بزرگ به سراغ دو تن از کارشناسان دینی کشور رفتیم.
حجت الاسلام عالی در مورد عظمت شبهای قدر گفت: اگر کسی بتواند شبهای قدر را درک کند چیز فوق العادهای به دست میآورد. درک یک شب به اندازه هزار ماه یعنی یک عمر عبادت است. اگر شب قدر را درک کنید یک گام هشتاد و چند ساله عبادت را برداشته اید. یعنی اگر کسی ده شب قدر را درک کند به اندازه اینکه ده عمر را بندگی کرده باشد رشد میکند. شب قدر شب ولی الله معصوم در هر زمانی است. شب قدر شب اوست و شبی است که خداوند میهمانی و ضیافت خاصی برای او ترتیب میدهد. در روایات آمده است که سوره قدر را در نمازهای خود زیاد بخوانید این سوره ولایت است و فرمودند اگر میخواهید با مخالفین ما اهل بیت بحث کنید با این سوره با آنها بحث کنید.
وی ادامه داد: کجای این سوره ولایت است؟ امام باقر فرمود شما در این سوره میگویید (تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر) تمام ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در شب قدر پایین میآید چه کسی تحمل این را دارد که تمام ملائکه بر او وارد شوند؟ نشان میدهد که در عالم یک ولی معصوم است که ملائکه بر او وارد میشوند.
وی افزود: خدا اصل مهمانی را برای ولی اش ترتیب داده است. ما سر سفره ریزه خوار ولی او هستیم. آن نازلهای از سفره معصوم و از آن مهمانی خاص خدا با معصوم به کسی میرسد که در شب قدر توسلش به معصوم باشد.
این کارشناس دینی گفت: راه خدا فقط یک راه است. صراط فقط یکی است. پیامبر با چوب روی زمین چند خط کج کشیدند و یک خط صاف، فرمودند صراط یک راه بیشتر نیست. اینچنین نیست که گمان کنیم هر راهی دلمان بخواهد برویم راه خداست. (طراط هو علی ابن ابی طالب). باب الله معصومین هستند و هیچ راه دیگری ندارد.
حجت الاسلام مسعود عالی ادامه داد: هر کس بتواند در این شبها که مهمان اصلی خدا، ولی است، یک قدم به معصوم و به این باب نزدیک شود توانسته شب قدر را درک کند.
وی در پایان گفت: قرب ما به خدا تابع قرب ما به معصوم است و درک شب قدر به این معنی است. باید تفاوتی در زندگی از فردای شب قدر نسبت به ولی خدا داشته باشیم یعنی توجه بیشتر و قرب بیشتری نسبت به ولی خدا پیدا کنیم.
حشمت الله قنبری نیز با اشاره به آیات سوره قدر در مورد عظمت این شب گفت: قرآن کریم در تعریف شب موسوم به قدر بیانی روشن دارد. خداوند میفرماید (انا انزلناه فی لیله القدر) یعنی این کتاب با عظمت در شب قدر بر فرستاده خدا، نازل شد. (و ما ادرک ما لیله القدر) این شب هم شبی نیست که به سادگی قابل فهم و درک باشد.
وی ادامه داد: در آیه دیگری فرمود (انا انزلناه فی لیله مبارکه) قرآن در شب مبارک نازل شد. لذا شب قدر شب مبارکی است. چه کسانی میتوانند به حریم این شب نزدیک شوند؟ کسانی که وجودی مبارک پیدا کرده باشند. شب قدر برای کسانی که در دایره بندگی خدا برای خود جایگاهی پیدا کرده اند، خیلی متفاوت به تصویر کشیده شده است.
این کارشناس دینی افزود: درک شب و وجود مبارک پیدا کردن کار اساسی و مهمی است که وقتی درِ این شب به روی اولیای خدا باز میشود، دگرگون میشوند. (تنزل الملائکه و الروح) نزول قرآن بر پیامبر اتفاق افتاد. پیامبر مظهر تام غیب و وحی است. اما درک این وحی قبل از نزول وحی برای همه باز نبود. کسی که میفهمید و درک میکرد وجود مبارک بود و آن کسی نبود جز امیرالمومنین که در سن کودکی فرمود (اراه و من یراه غیری) من او را میدیدم و غیر از من کسی او را نمی دید. (أَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّةِ) نور وحی و نور رسالت او را میدید. چرا میدید؟ برای اینکه نفس پیامبر بود. مردمان مکه امین شهر خود را میدیدند و علی(ع) در همان دوران کودکی، تمام قامت خاتم پیامبران را میدید.
حشمت الله قنبری گفت: لذا بیراه نیست که انسان ادعا کند درِ رسیدن به منزلت نبی و رسول آخر، علی(ع) است. شخصیتی که دیگران نمی دیدند او میفهمید و درک میکرد و منشأش این بود که خودش وجود مبارک بود.
وی افزود: نزول وحی و پایین آمدن جبراییل تابع زمان است و قرآن نازل شد و ماجرای رسالت و نبوت تحقق پیدا کرد. اما شب قدر به آن داستان نزول محدود نشد بلکه (تنزل الملائکه و الروح) رخ میدهد. یعنی تنزل ملائکه و روح یک جریان مستمر است. یعنی در هر سال شب قدری وجود دارد و در آن شب قدر دیگر قرآن نازل نمی شود اما ملائکه نازل میشوند. این اتفاق تا قبل از بعثت پیامبر فقط بر وجود اقدس او رخ میداد. اما بعد از نازل شدن قرآن وقتی جامع بودن رسالت او تحقق پیدا کرد، دست این وحی و دست این قرآن در دست اهل بیت عترت نشست و رابطه بین زمین و آسمان یک رابطه غیر قابل گسست شد.
وی گفت: ملائکه و روح برای چه میآیند و چرا یک شب افضل بر هزار ماه است؟ اهل تفسیر در بیان این موضوع برداشتهای متنوعی داشتند اما من با اتکا به روایتی از پیامبر نکتهای عرض میکنم. پیامبر فرمود بنی امیه از منبر من بالا میروند. عمر حکومت آنها هزار ماه بوده است. این طور استفاده کرده اند که یک شب زندگی در سایه حکومت اهل بیت، از هزار ماه زندگی کردن در ظل حکومت بنی امیه با فضیلتتر است.
وی ادامه داد: این استنباط درستی نیست چون وقتی شما میگویید (خیر من الف شهر) یعنی یک شب در کنار امیرالمومنین خیر است نسبت به هزار ماه در سایه طاغوت. لذا شما باید امید به خیری در طاغوت داشته باشید که مثلا یک شب خیر او برابر با هزار ماه خیر طاغوت باشد، در حالی که اینگونه نیست. تمام موجودیت بنی امیه را شر فرا گرفته است. قیاس کردن این دودمان با سر منشا فیض الهی یعنی امیرالمومنین و اولاد او غلط است.
این کارشناس دینی گفت: اگر بناست تطبیق داده شود و در نگاه سیاست گفته شود (لیله القدر خیر من الف شهر) شما باید حکومتی را پیدا کنید که خیر بر آن حاکم باشد. در تمام تاریخ بشر دو حکومت خیر وجود داشته که بر کل زمین بسط ید داشته است. یکی حضرت سلیمان و یکی هم ذوالقرنین. اسباب هم در اختیار آنها بود که بر جانداران احاطه داشته که یک سلطنت بر پایه حکمت را اعمال میکردند. اما روایات اسلامی دلالت بر این دارند که داود در آخرین لحظه عمر وقتی نگاهش بر لقمان افتاد به او گفت لقمان! انتخاب تو برای دوری جستن از حکومت، از پذیرفتن حکومت توسط من حکیمانهتر بود. اگر از (لیله القدر خیر من الف شهر) استناد سیاسی و حکومتی کنیم این میشود که یک ساعت زندگی در سایه علی از هزار ماه حکومت سلیمان نبی بالاتر است. لذا قیاس با بنی امیه غلط است.
وی ادامه داد: (وما ادراک ما لیله القدر) شما آن را درک نمی کنید. چه در آن است که درک نمی شود؟ ابن شهر آشوب در جلد سوم مناقب خود در صفحه ۲۶۸ از پیامبر نقل میکند که نگاهی به علی کرد و فرمود (مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ) علی جان هیچ کس غیر از من و تو شناخت به حق نسبت به خدا به دست نمی آورد. یعنی خدا در آن حقی که باید بندگی شود فقط دو بنده دارد، یکی پیامبر و دیگری علی(ع). بعد فرمود (وَ مَا عَرَفَکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِی) علی جان! و تو را جز خدا و من به حق نشناخت.
این کارشناس دینی گفت: وقتی پیامبر را تکذیب کردند (وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا) گفتند تو فرستاده خدا نیستی. (قل کفی بالله بینی و بینکم) بگو شاهد رسالت من بین من و شما، اول خداست. اما این حرف دیوار حاشای رسواها را برطرف نمی کرد. بگو شاهد رسالت من خدا و (من عنده علم الکتاب) آن کسی است که علم کتاب در اختیار اوست.
وی ادامه داد: شاهد دومی که خدا اقامه میکند دارای یک ویژگی مهم است و شهادت او به رسالت پیامبر در ترازوی شهادت خدا قابل مقایسه است که جمهور مفسیرین گفته اند (هو علی ابن ابی طالب). شب قدر نشانهای دارد که شب مبارکی است اما مبارکی خود را از کسی میگیرد که به یمن وجود او (تنزل الملائکه و الروح). ملائکه در عرش، خدا را عبادت میکنند برای چه باید نازل شوند؟ چون اینجا و در زمین خبر مهمی است. اینقدر مهم که ملائکه و روح اعظم را به این فهم برساند که اگر به مقام بالاتری از قرب موجودشان بخواهند برسند باید به زمین بیایند.
حشمت الله قنبری افزود: اینکه ملائکه نزول پیدا میکنند آیا حق است یا نیست؟ اگر حق است آیا ما به عنوان مومنانی که مخاطب وحی هستیم، جایگاه ما در حدی هست که ملائکه به خاطر ما پایین بیایند و ما را واسطه عبادت گری خودشان بدانند؟ اگر جوابی نداریم، باید به دنبال آن وجود مقدسی برویم که مهر عبادت گری ملائکه است و او را بیابیم و بفهمیم.
وی ادامه داد: نقل است از امام مجتبی که وقتی حضرت از دفن امیرالمومنین بازگشت فرمود (وما ادرک ما لیله القدر و ما ادرک ما علی) حرف امام مجتبی این است که (لقد قبض فی هذه اللیلة رجل لم یسبقه الأولون ولا یدرکه الآخرون) کسی از دنیا رفت که هیچ وقت گذشتهها نتوانستند بدانند او کیست و آیندهها هم در عظمت و بزرگی او درمانده میشوند، (و ما ادرک ما لیله القدر). ظرف وجود مردم تحمل درک امام حسن را ندارد لذا باید حرفی بزند که مردم بفمند. لذا امام صحبت خود را پایین آورد و زمینی کرد (وَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُعْطِیهِ رَایَتَهُ وَیُقَاتِلُ جِبْرِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَمِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِهِ فَمَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ) او کسی بود که وقتی پیامبر پرچم را در اختیار او قرار میداد میکائیل در سمت چپ و جبرائیل در سمت راست او بود و علی(ع) برنمی گشت مگر اینکه فتح الهی را با دست او محقق میکرد. عبارت امام مجتبی خیلی شگفت انگیز است. یعنی امیرالمومنین سردار سپاه خدا در کنار پیامبر است. چون فتح الهی با علی تحقق پیدا میکند. اگر علی نباشد بقیه فرار میکنند.
قنبری گفت: پیامبر از قول خداوند میفرماید (إنّ علِیّا رایةُ الهُدی) یعنیای پیامبر! علی را آفریدم تا خودش پرچم هدایت باشد. (و إمامُ أولیائی) علی امام دوستان من است. ( و نورُ مَن أطاعَنی) هر جا که عبادتگری وجود دارد از نور علی است. (و هُوَ الکلمةُ الّتی ألْزَمْتُها المتّقینَ و ألزمَهم کلمةَ التّقوی) کلمهای که باعث به هم رسیدن و تثبیت تقوی میشود علی(ع) است. (مَن أحبَّهُ أحبَّنی) هر کس او را دوست بدارد من نیز دوستش دارم. پیامبر فرمود خدا به من امر کردای پیامبر برو و این را به علی(ع) ابلاغ کن.
وی در پایان تصریح کرد: لذا شب قدر شب بزرگ و مهمی است و با ولی الله معنی پیدا میکند. با همه وجود باید باور کنیم که در محضر فیض هستیم.
منبع: مهر
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/7062
تگ ها: